ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
تا حالا شده یک چیزی مانند خوره به جانتان بیفتد و مدام احساس کنید یک چیزی جای خودش نیست٬ یا یک کاری را باید انجام می دادید که ندادید و تلاش برای به خاطر آوردن آن بیهوده است.من عادت دارم در چنین مواردی دست از هر کاری بکشم ٬ گوشه ای نشسته و ذهنم را ورق بزنم و تا جوابی نیابم آرام نمی گیرم.
پای سفره ی افطار نشسته بودم و طبق معمول منتظر شنیدن اذان از جعبه ای که دیگر زیاد هم جادویی نیست بودم. کم کم لقمه ها به سمت دهان های اطرافیانم می رفتند اما من خشکم زده بود ٬ یک چیزی سر جای خودش نبود٬ منتظر چیزی بودم که نمی دانستم چیست.نگاهی به اطراف کردم مبادا کسی کم باشد و به مانند والدینی که از زیادی فرزندان ممکن است آن ها را جایی فراموش کنند٬ همه را نگاهی کردم اما خانواده ی من که پر جمعیت نیست .روی سفره ٬ حتمن آنجا چیزی کم است ٬ با کنجکاوی و حس خوش پیدا کردن جواب سفره را بر انداز کردم اما چیزی به خاطرم نیامد.
همانطور خشکم زده بود این دقیقن لحظه ی ورق زدن ذهنم بود ماه های رمضان قبل را از جلوی چشمانم گذراندم ٬ به یک باره فهمیدم ٬ دانستم چه چیز کم است. یک صدا ٬ صدایی که ما را آماده ی رفتن به سوی افطار می کرد طنین خوشی که چون از دل می آمد به دل می نشست صوتی که همانند نداشت(( ربّنٰا ...))چگونه سر کنیم این افطار ها را بی او؟ آیا امکان دارد ؟
غمی تلخ در گلویم بود اما یک نوع حس خوب از روی زبانم گذشت و کم کم تلخی را با خود برد وقتی دلیل آن را به یاد آوردم همان هدفی که او برایش جعبه را تحریم کرد.
((با آرزوی موفقیت بیش از پیش برای استاد محمد رضا شجریان))
محمد حسینی
مرداد 1389
www.medadnevis.blogsky.com
mohok3@yahoo.com
سلام .
ممنون از فراخوانتو ن .
حقیقتش من زیاد هم دلگیر نیستم از نشنیدن صدای استاد در این رسانه ی اسلامی و شاید ملی .
حنجره ی جادویی استاد را به راستی جعبه ی جادویی باید.
این رسانه باشد برای حنجره هایی که تنها مجوز از وزارت ارشاد میگیرند و شعر از دفتر نهاد رهبری .
سلام دوست خوبم ، سایت خوبی داری.
به منم یه سری بزن. به روزم.
. . . . ¶¶ . . ¶¶¶ ..¶¶¶
. . . . . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶
. . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. . .¶¶
. . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶
. . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶
. . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶
.¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶
.¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶.´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
.¶¶¶¶¶¶¶. . . .¶¶. ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. ¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. .¶¶¶¶¶¶¶ . ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶
. . . .¶¶¶¶¶¶¶. . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ´¶¶¶¶
. . . . . . . .¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . . ¶¶. . ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . .¶¶. . .´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´´´¶¶¶¶
سلام عزیزم حالت خوبه.طاعات قبول.
ممنون که به من سر می زنی.دوست دارم
خیلی خوشحال می شم بیبینمت
این جهان پر است از آوای در گلو مانده
فریاد در حنجره خفته
من احساس می کنم این مارمضون هیچی مث پارسال و سالای پیش نیس.دیگه حس تلویزیون دیدنم ندارم.بازم یادشون ب خیر کاردان/مدرس/حسنی/علیخانی امسال فاجعه اس.
"از زندگی ازین همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام"
سلام!
با همه ی غمگینی خوندمت.
ممنون که به این چیزا توجه میکنی.
فراخوانتم خیلی قشنگ بود.(مخصوصا کافکا)
موفق باشی
تا بعد . . .
شاید لیاقت ما این باشه
سلام
منم دلم تنگ شده برای ربنا. از تیتر نوشتت تا ته نوشتت رو خوندم. برای گر تو این انبان ... هم دلم تنگ شده. ممنون مطلب خوبی بود. قضیه ی فراخوانت چیه؟
سلام عزیزم
راستش از قدیم گفتن خدا به هرکی هرچیزی میده اول ظرفیتشو بده
که متاسفانه این ظرفیت توی جامعه ما وجود نداره
یاعلی
طاعات و عباداتتم قبول عزیزم
سلام. واقعا جاش خالیه البته پارسالم نبود.
بروزم و منتظر با یه دو آپه.
سلام حسینی جان
یه جلسه ی انجمن نویسندگان راه انداختیم که بچه ها ی نویسنده ی تربت کاراشون رو می خونن و نقد می کنیم. یه جلسه بیا اگه خوشت اومد خریدار شو.
دوشنبه ی آینده ساعت پنج عصر: اداره ی ارشاد تربت(باغملی کنار کتابخانه بهشتی) طبقه سوم نماز خانه.
این مکان و ساعت برای جلسه ی بعد معتبره. برای بعدترش ممکنه تغییر کنه.
سلام.
آفا محمد این آدرس ما رو اصلاح کن.
تنگاره
غم
.
.
.
غم
.
.
.
غم
.
.
.
غمگینترین غزل من[گل]
منتظرم
خوانندگان آثار من شریک جرم من هستند. " پائولو کوئیلو"
یک سپید دیگر و یک جرم دیگرو کمی انتظار
سلام دوست عزیز
سر بزن به وبلاگ هنوز نیمه تمام
سلام
به روزم با دردی که دارم لمسش میکنم
و منتظرتون[گل]
سلام
شرمنده برادر. جلسه ی این هفته با نیم ساعت تاخیری شروع شد که مقصرش منم. خواب موندم و همه رو به زحمت انداختم. معذرت می خواهم هرچند فایده ای ندارد. جلسه هفته ی بعد تشکیل نمیشه. دو هفته بعد رو بهت خبر می دم. ممنون که اومدی.
این شبها موقعی که قران رو سرته منو یادت نره!
سخت به دعات محتاجم.
سلام
واقعا که کمه مرسی که گذاشتین و گوش کردم کلی کیف کردم.
موفق باشید.
راستی از داستان چه خبر؟
سلام ممنون که بهم سر زدی به امید دیدار
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
.
.
.
من باز هم به روزم با جرمی به اسم میهن.
وبلاگ زیبایی دارید .
بیایید به www.gm8.blogsky.com
سلام
به روزم با "شاید زندگی این باشد"
[گل]
سلام
برای آخرین بار در تابستان ، امروز به روز شدم ولی نه با یه شعر.
مطالب خوبی توی وبلاگتون هست.من وبلاگ شما رو لینک کردم ممنون میشم شما هم وبلاگم رو لینک کنید،آخه تازه راش انداختم.وبلاگم نقد شعر و داستانه.متشکرم