ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
عامه پسند سرشار است از تخیل، از فرای واقعیتها، از چیزهایی که تنها در خواب میتوان یافت، آن هم بدون دلیلی منطقی بر حضور فلان فعل یا فلان شخصیت، چیزی شبیه به رویا یا کابوس! و این تعریفی است کامل برای سوررئال، در ابتدا اتفاقات برای خوانندهی اثر عجیب مینماید اما همینطور که جلو میرود دیگر همه چیز برایش تبدیل به واقعیت میشود، خواننده به جایی میرسد که دیگر امکان وقوع برایش مهم نیست بلکه تنها به دنبال کردن قصه امید دارد و در نهایت بوکفسکی خواننده را به جایی میکشاند که عاشق نیکی بلان میشود، آن هم با تمامِ گند اخلاقیهاش، تا جایی که در انتهای کتاب با مرگِ این شخصیت بی همتا در ادبیات داستانی اشک هم میتوان ریخت.
و اما عامه پسند به دنبال چیزی فرای قصه است، دنبال نقدی بر جامعه، بر ادبیات رایج و بخصوص سلیقهی مخاطب امروزی، در ابتدای کتاب می خوانیم: ((تقدیم به بد نوشتن.)) بوکفسکی تلاش کرده تا جایی که امکان دارد قصهای مضحک بسازد، ملاقات با خانم مرگ و گرفتن ماموریت از او، حل مشکل یک فرد با آدم فضایی، بدنبال گنجشگ قرمز گشتن یا پیدا کردن سلین، و اینکه تمام این ماجراها باز هم به مضحکترین حالت ممکن پایان مییابند، مثلا ملاقات سلین با خانم مرگ، مرگ سلین و پایان ماموریت سلین، میدانیم که ادبیات پلیسی همیشه در دنیا طرفداران بسیاری داشته و دارد، حال کتابی با نام "عامه پسند" که تقدیم به "بد نوشتن" میشود و در آن کارآگاهی خلق میشود که با ماجراهای مضحکی دست و پنجه نرم میکند را نمیتوان بی ارتباط با موضوع اقبال مخاطبان از ادبیات پلیسی و ادبیات سطحی دانست، در واقع عامه پسند نقدیاست به بد نوشتن، نقدی است به مخاطب امروزی، نقدی است به جامعه امروزی و نقدی است به ادبیات امروزی و نویسنده کتاب در اینکار بسیار موفق بوده است و توانسته به هدفِ خودش برسد.
محمد حسینی کاریزکی
با سلام و خدا قوت . من عبارت سورئال را برای pulp نمیپسندم و فکر میکنم بهتر است رئالیسم مسخره را به کار ببریم . عبارت رئالیسم کثیف نیز که در مورد همه ی آثار بوکفسکی به کار برده میشود قابل تامل است.